محل تبلیغات شما



 

کامنت ها*

این چند روز، فضای مجازی مانند بیش تر شهرهای کشور، حال و هوای خاصی دارد. 

نظرات کاربران فضای مجازی درباره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را می خواندم. از بین چند صد کامنت تعدادی را گلچین کردم:

- ولی کلام آخر این است

که جان من فدای ایران

حاج قاسم هم فرزند برومند ایران عزیز بود. قربون همه عاشقان وطن.

- پدر در خونه مثل کوه می مونه.

- . فرشته ای در لباس انسان.

- اسطوره تاریخ ایران! رفتنت سخت است.

- سعی کردند ما را دفن کنند غافل از اینکه ما بذر بودیم.

- دلِ دنیا رو خون کردی سردار محبوب دل ها. اشکم بند نمیاد.

- امروز احساس کردم چمرانی دیگر از دست رفت.

- انتقام خونت، کوچک ترین وظیفه ماست.

- من افغانی ام ولی از ایرانیا سردار سلیمانی رو بیش تر دوست دارم.

- . خون به ناحق ریخته [شده ی] سردار سلیمانی به دادمان رسید.

- به معنی واقعی به مقام لقاءالله رسید.

- حاج قاسم سلیمانی نخ تسبیح بود. توصیه می کنم به سخنرانی های ایشان در خصوص حجاب توجه کنید.

- . گوهر گرانبهایی را از دست دادیم. گوهر گرانبهایی که آنقدر شریف، مؤدب، دیندار و رفتار حسینی داشت [.] همه برای فقدان این جگر گوشه وطن گریستند و دلاوری هایش، انسانیت اش و اخلاق اسلامی و انسانی اش را پاس داشتند. 

کامنت ها افکار عمومی، مطالبه مردم، دغدغه مردم است. کامنت ها زندگی روزمره مردم است. کامنت ها گاهی احساس است، گاهی وظیفه، گاهی .

#کامنت_ها

* نظرات بالا، تعدادی گلچین از چند صد نظر (کامنت) سایت های فرارو، مشرق و الف بود. 

 

حمید بردخونی

17 دی ماه 1398

 

 

 


سال نو مبارک!

 

سال جدید واسه من از وقتی شروع می شه که یه چیز یاد بگیرم؛ عادتی از عادت هام رو اصلاح کنم یا فکر و ایده ای نو بیاد توی ذهنم.

ان شا الله سال نو، عادات،افکار نو داشته باشیم و به قول استاد بهرام پور " بیشتر از یک نفر" باشیم.

 

التماس دعا

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


رسول (ص) گفت: هرکس که مرا به خواب بیند، مرا دیده باشد که شیطان در صورت من نتواند آمدن. »

 

و عباس (رض) می گوید: ابولهب را به خواب دیدم که در آتش می سوخت، گفتم: چگونه ای؟ گفت: همیشه در عذابم مگر شب دوشنبه، که رسول (ص) را شب دوشنبه بزادند، به وی مرا بشارت دادند، از شادی وی، بنده ای آزاد کردم به ثواب آن، شب دوشنبه عذاب از من برگرفتند. »

 

گزیده ی کیمیای سعادت صفحه ۲۶۳-۲۶۴

 

۱- مصرعی که اول آمده از فردوسی است.

منم بنده اهل بیت نبی .

 

تو این روزها و شب های مبارک، همدیگه رو دعا کنیم.

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 


تو سالن آمفی تئاتر دانشگاه، وقتی داشتم فیلم به وقت شام » رو می دیدم، از استرس تمام ناخنای دست چپم رو جویدم! آنقدر استرس بهم وارد شد که سردرد گرفتم!

 . حتی اگه فداکاری های شهدای مدافع حرم رو درک کنیم، درک اینکه چه بر پدر و مادراشون گذشته خیلی سخته .

 

پ ن:

شهیدا خونشون نذر سحر بود

مث گل عمر اونا مختصر بود

خدایا یادگار عاشقامون:

سفر بود و سفر بود و سفر بود 

( میلاد عرفان پور )

التماس دعا

 

 


.

آسمان را به ریسمان بردند

آسمان را کشان کشان بردند

پیش چشمان دیگران بردند

مادرم داد زد بمان! بردند

بازوی مادرم سپر،اما

 

بین آن کوچه چند بار افتاد

اشک از چشم روزگار افتاد

پدرم در دلش شرار افتاد

تا نگاهش به ذوالفقار افتاد-

گفت: یک روز یک نفر اما.

 

 ( سید حمید رضا برقعی )

 

- صلی الله علیکِ یا فاطمه اهرا

التماس دعا


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مباحث ریاضی حمایت از کالای ایرانی